حکایت آن پادشاه که گوزیدن را ممنوع کرد
این مطلب رایگان است.
حکایت آن پادشاه که گوزیدن را ممنوع کرد
در گذشته های دور پادشاهی بیگانه بر سرزمین مادری مسلط شد.
او بد خواه و در عین حال زیرک بود.
و وزیری داشت از خودش بسی بد خواه تر و زیرک تر.
به او امر کردکه راهی بیاب تا بر روح و جان این مردمان
مسلط شوم بدون آنکه بفهمند و اعتراضی بکنند.
وزیر تفکری کرد و طوماری بنبشت و به جارچیان داد تا ....
در ادامه مطلب....